۱۳۸۸ خرداد ۱۲, سه‌شنبه

عنوان ندارد


با فریادهایش مرا از سکر مستی بیرون می کشد

زجه هایش دل خراش و پریشان می کند

اما گویی عالمیان را گوشی نمانده

همه ی چشمها کر شده و گوش ها کور


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر