۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

تمام شد



تمام شد ... هفده ماه خدمت تمام شد ... 
روز آخر فقط می خواستم از پاسگاه بیام بیرون ... با هیچکس خداحافظی نکردم ... وقتی کامل تسویه کردم ،‌ چندتایی عکسی اینجا می گذارم و راحت تر حرف خواهم زد ... حالا من هستم و یه مرحله دیگه از زندگی جدید ... 
این مدت همه ی این هفده ماه رو به سه نفر مدیونم ... و می دونم اگر این سه نفر این یک سال و نیم با من نبودند هرگز به امروز نمی رسیدم.
نام این سه نفر رو نمی نویسم شاید دوست نداشته باشند ... اما با همه ی وجود از اینکه بودید و تنهام نگذاشتید همیشه سپاسگذار خواهم بود ... 


پس نوشت:


راستی قضیه اینترنت ملی چیه؟ من یک سال و نیم از دنیا عقبم .
تا ما خواستیم وایمکس فعال کنیم همه چیز به هم ریخت؟ یعنی به همین راحتی؟


حس دوگانه جالبی دارم که بالاخره تموم شد.