آرامش مرديست كه سالهاي سال پشت دشمنان ايرانزمين را ميلرزاند.
آرامگاه یعقوب لیث صفاری سدههاي پيدرپي در روستای شاهآباد دزفول
سربرآسمان دارد. گنبد بلند دندانهدار سفید رنگ و شكوه ساختمان بقعه از
دور بهخوبي نمايان است.
یعقوب در آغاز، مانند پدر رویگری میکرد و هرآنچه بهدست میآورد با
دوستانش شادخواري میکرد. چون بالنده شد. گروهي از عیّاران او را به
سرداری خود برگزیدند. از آنجا كه یعقوب مردی با تدبیر و عیار بود، تمام
یارانش از وی چنان فرمانبرداری میکردند که شگفتآور بود.
یعقوب پس از آنكه سیستان را فراچنگ آورد، رو به خراسان نهاد در سال ۲۵۳
شهرهای هرات و پوشنگ را گرفت و از آنجا رو به کرمان نهاد. پس از آن رو
به شیراز نهاد با حاکم فارس جنگیده و آن را نیز بهدست آورد.
او نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از یورش تازیان و ورود
اسلام به ایران، به عنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی
حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید. دکتر محسن
ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان فارسی» آوردهاست:« در سال ۲۵۴ هجری،
یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنج سیستان تاسیس کرد و
زبان فارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد «
در کنار این آرامگاه بازماندههای شهر گندیشاپور دیده میشود.
نویسنده «تاریخ سیستان» چنین روایت کردهاست: یعقوب فرا رسید و بعضی از
خوارج که مانده بودند ایشان را بکشت و مالهای ایشان برگرفت. پس شعرا او
را شعر گفتندی به تازی: قد اکرم الله اهل المصر و البلد بملک یعقوب ذی
الافضال و العدد...
چون این شعر برخواندند او عالم نبود، در نیافت، محمدبن و صیف حاضر بود و
دبیر رسایل او بود و بدان روزگار نامه پارسی نبود، پس یعقوب گفت:
"چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت؟» محمد وصیف پس شعر پارسی گفتن گرفت
و اول شعر پارسی اندر عجم او گفت." فارسی، یا فارسی دری یعنی رسمی،
دنباله پارسی میانه زردشتی است. تا عهد یعقوب لیث، زبان رسمی ایران یا
حکومتهای ایران، زبان عربی بود. یعقوب در سال ۲۵۴ هجری قمری زبان پارسی
را رسمی کرد و زبان رسمی ایرانی است. پس از یعقوب هم سامانیان و آل بویه
این زبان را گسترش دادند و از نابودی آن جلوگیری کردند.
دولت سامانی به رواج زبان فارسی علاقهمند بود و دولت غزنوی، فارسی را
در هندوستان رایج کرد. زبان فارسی در دربار مغولی هند، زبان رسمی بود.
رواج فارسی در هند سبب شد زبانی به وجود آید به نام اردو که زبان رسمی
دولت پاکستان شد و به الفبایی که از الفبای فارسی گرفته شده، نوشته
میشود. زبانی که در هند، آن را هندوستانی مینامند و به الفبایی که از
الفبای سنسکریت گرفته شده، نوشته میشود، با اردو یک منشأ دارد.
سلجوقیان زبان فارسی را در آسیای کوچک رایج کردند. در دولت عثمانی زبان
فارسی رایج بود. برخی از سلاطین عثمانی چون محمد فاتح و سلیم اول به
فارسی شعر سرودهاند. اما تسلط استعمار بر کشورهای شرق سبب شد که از رواج
فارسی کاسته شود.
خلیفه رسولی را با منشور ولایت فارس و استمالت نزد یعقوب فرستاد. یعقوب
قدری نان خشک و پیاز و شمشیر را پیش روی خود نهاد و به رسول گفت: «به
خلیفه بگو که من مردی رویگر زادهام و اکنون بیمارم و اگر بمیرم تو از من
رها میشوی و من از تو، اگر ماندم این شمشیر میان ما داوری خواهد کرد،
اگر من غالب شوم که به کام خود رسیده باشم و اگر مغلوب شوم این نان خشک و
پیاز مرا بس است.«
یعقوب در سال ۲۶۵ در گندی شاپور در اثر قولنج در گذشت. یعقوب را مردی
باخرد و استوار توصیف کردهاند. حسن بن زید علوی که یکی از دشمنانش بود
او را نسبت پایداریش سندان ناميده است.
یعقوب لیث ، مردي كه شمشير زبان پارسي بود ، روانش شاد و يادش گراميباد
او بهراستي شمشيري براي ماندگاري زبان پارسي بود.
آرامگاه یعقوب لیث اکنون در ۱۲ کیلومتری جنوب خاوري دزفول در روستایی به
نام اسلامآباد دزفول یا شاهآباد دزفول جاي گرفته و زمینهای زراعی،
برنج كاری و درختان کنار بنا، زیبایی آن را دوچندان کرده است.
در پيرامون بقعه، گورستان گستردهاي است كه سنگ قبرهای كهن در آن ،
نشانگرتاریخ کهن این بنا است.
به روان اين ايران بان از جان گذشته، كه زبان پارسي را افزون بر فردوسي
بزرگ وامدار او نيز هستيم درود باد.
سرچشمه:
امرداد http://amordad6485.blogfa.com
ویکی پدیا http://fa.wikipedia.org/
گاه نمای زرتشتیان، روز شمار ایران باستان - 1390 خورشیدی- 3749 زرتشتی
– انتشارات فروهر